loading...
منتظران ظهور
فاطمه زارعی بازدید : 2 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (1)
امام زمان

 


در مدّت دویست وپنجاه وپنج سال، صدها روایت از پیامبر خاتم (ص) واهل بیت معصوم علیهم السلام او به سمع شیعیان وعموم مسلمان درباره ى مهدی (عج) رسیده ودر متون کتاب های حدیث، از شیعه وغیر شیعه، ثبت شده است.


طبق استقراء ، چهار صد روایت از پیامبر، از طرق اهل سنّت، وشش هزار روایت، از طریق شیعه وغیر شیعه، درباره ى حضرت مهدی (عج) به ما رسیده است.(1)

در حدود هفتاد روایت از پیامبر(ص) واهل بیت علیهم السلام به فلسفه و غیبت امام مهدی (عج) وطولانی بودن غیبت او، به طور صریح یا به اشاره، همراه با تعلیل وتحلیل، پرداخته است.

اینک، به برخی از روایات در زمینه ى اسباب وفلسفه ى غیبت، اشاره می کنیم:

1- زراره، از امام باقرعلیه السلام روایت کرده است که امام فرمودند: (به درستی که برای حضرت قائم (عج) غیبتی قبل از ظهور او خواهد بود). زراره عرض می کند: (چرا؟). امام می فرماید: (می ترسد).(2)

2- امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای که سنّت های الهی را در تحوّلات اجتماعی امّت ها یادآوری کرده، به برخی اسباب غیبت وسرگردانی آینده ى مردم اشاره کرده، نقل می فرماید:

«به درستی که بر سلطنت کسی که به گمراهی دعوت کننده است، جمع شده اید و باطل را زنده کرده اید وحق را پشت سر نهاده اید واز نزدیک ترین فرد به رسول خدا، از بدریّون، بریده، وبه دورترین فردی که از جنگ افروزان بر ضد رسول خدا بوده، وصلت کرده اید واز او پیروی می کنید.» (3)

و در همین خطبه نیز چنین فرموده اند:

 «آن چه را که به شما قدس وعظمت می دهد، رها کردید، وچراغ های (هدایت) خود را خاموش کردید، وهدایت (و افسار) خود را به دست کسانی سپردید که هیچ گونه شنوایی وبصیرت ودانایی برای خود و شما ندارد ومالک امر خویشتن نبوده. هر آینه، اگر کارهای خود را به هم واگذار نمی کردید وضعف نشان نمی دادید واز یاری حق، صرف نظر نمی کردید ودر تضعیف وتوهین باطل سُستی نمی کردید، کسانی که مانند شما نبودند، بر شما مسلّط نمی شدند وچیره نمی گشتند، واطاعت وفرمان برداری از فرمانروایان به حق را زیر پا قرار نمی دادند... همان طور که بنی اسراییل در عهد موسی، گم گشته شدند، شما نیز همانند آنان گم شده اید وسرگردان گشته اید... »(4)

به درستی که برای صاحب این امر، غیبتی حتمی است که هر انسان ناخالص واهل باطل، در آن شک خواهد کرد. گفتم: (چرا؟ فدایت گردم!). فرمود: (به سبب امری که اجازه ى کشف آن برای شما، به ما داده نشده است). پرسیدم: (پس حکمت غیبت چیست؟). فرمود: (همان حکمتی که غیبت های سایر انبیا دارا بود. به درستی که حکمت آن، کشف نخواهد شد، مگر پس از ظهور او، همان طور که حکمت کار خضر علیه السلام برای موسی روشن نشد، مگر زمانی که از هم جدا شدند

رها کردن چراغ های هدایت الهی وپیروی از مدّعیان دروغین هدایت، که ستمگران ودژخیمان باشند، هر دو، دو روی یک سکه هستند که نتیجه ای جز سرگردانی واز دست دادن مشعل های فروزان هدایت الهی که بسیار پرفروغ اند وراه را از چاه نشان می دهند و بشریّت را از ظلمت ها به سوی نور هدایت می کنند، نخواهد داشت.

3- مفضّل فرزند عمر، از امام صادق علیه السلام چنین روایت کرده است:

«بدانید که زمین، از حجتّی برای خدا، خالی نمی ماند، ولی خداوند او را از چشمان خلق خود دور نگه می دارد، آن هم به خاطر ستم آنان واسراف شان بر خودشان...  »(5)

4- از امام سجادعلیه السلام نیز درباره ى غیبت طولانی امام مهدی (عج) چنین روایت شده است:

«پس دوران آن غیبت، طولانی می شود تا این که بیش تر کسانی که به این امر معتقد بودند (و ادّعای ولایت ما را داشتند) بر می گردند و بر این امر، کسی پایدار نمی ماند، مگر کسی که یقین او محکم ومعرفت او صحیح باشد ودر درون خود هیچ گونه مشکلی نسبت به قضاوت های ما ودستورهای ما اهل بیت نداشته باشد وبه طور کامل تسلیم ما باشد.» (6)

5- از امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام چنین آمده است:

 

« به درستی که از آنان، پنهان خواهد شد وغیبت خواهد کرد تا گمراهان آشکار گردند تا جایی که بی خردان بگویند: (خدا را در آل محمد حاجتی نیست!.» (7)

امام زمان

6-       در روایتی، حسن فرزند محبوب، فرزند ابراهیم کرخی، از امام صادق علیه السلام می پرسد که (حضرت علی علیه السلام با همه ى توان مندی هایی که داشت، چه گونه دیگران بر او چیره شدند وچنین اجازه ای به آنان داد، در حالی که می توانست در برابر آنان بایستد؟). امام صادق علیه السلام پاسخ می دهد که آیه ای در کتاب خدا مانع او شد. سپس امام، پس از تلاوت آیه ى (لو تزیّلوا لعذّبنا الذین کفروا منهم.). فرمودند:

به درستی که برای خدای عزّوجل، ودیعت هایی مؤمن در نسل های آینده ى کافران وجود دارد، وعلی علیه السلام آن پدران کافر را به خاطر آن ودیعت های با ایمان، به قتل نرساند. وهمچنین است قائم ما اهل البیت، ظاهر نمی شود مگر آن که ودایع الهی، آشکار شوند وبه دنیا بیایند.(8)

7- عبدالعظیم حسنی از امام جوادعلیه السلام و او از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نقل کرده است:

 « به درستی که قائم از ما - هر گاه قیام کند - بیعت هیچ کس را برگردن نداشته باشد ومدیون هیچ کس نباشد. به همین دلیل، تولّد او پنهان می شود وشخص او غایب می گردد. » (9)

8- امام صادق علیه السلام درباره ى جریان سنّت‌های انبیای گذشته در مورد حضرت مهدی علیه‌السلام چنین فرموده است:

«به درستی که خدای عزّوجلّ، از ظهور می پرهیزد مگر این که، جاری کند سنّت انبیا را در غیبت هایشان، در مورد حضرت مهدی (عج) ای سدیر! حتماً باید تمام مدّت غیبت های انبیا را سپری کند. » (10)

رها کردن چراغ های هدایت الهی وپیروی از مدّعیان دروغین هدایت، که ستمگران ودژخیمان باشند، هر دو، دو روی یک سکه هستند که نتیجه ای جز سرگردانی واز دست دادن مشعل های فروزان هدایت الهی که بسیار پرفروغ اند وراه را از چاه نشان می دهند و بشریّت را از ظلمت ها به سوی نور هدایت می کنند، نخواهد داشت

9- از امام محمد باقرعلیه السلام چنین روایت شده است:

 « به درستی که خداوند، هر گاه مجاورت قومی وجمعی را برای ما دوست نداشته باشد، ما را از آنان می گیرد، وآنان را از وجود ما محروم می کند. » (11)

10- ابوخالد کابلی از امام باقر علیه السلام نامگذاری حضرت قائم را می خواهد تا او را با نام بشناسد. امام می فرماید:

ای پدر خالد! از چیزی پرسیدی که فرزندان فاطمه، هر آینه آن را بدانند، بر قطعه قطعه کردن آن، حرص خواهند ورزید.(12)

11- محمّد، فرزند نعمان، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که:

 « نزدیک ترین حالتی که (بندگان) به خدای عزّوجلّ می توانند داشته باشند، زمانی است که حجّت خدا را از دست داده باشند وبرای آنان ظاهر نباشد وآنان از او محروم باشند در حالی که می دانند که او وجود دارد وحجّت خدا بر آنان تمام باشد. در چنین زمانی، باید منتظر فرج وفراخی در هر صبح وشام باشند. » (13)

12- از امام باقرعلیه السلام چنین آمده است:

« تا زمانی که با انگشتان خود اشاره نموده وبا ابروهای خود علامت دادید، واسرار ما را فاش کردید، خداوند، ستاره ى (هدایت) شما را از شما دریغ کرده و او را غایب می گرداند. » (14)

13- امام صادق علیه السلام در روایت عبدالله فرزند فضل هاشمی، چنین فرموده اند:

«  به درستی که برای صاحب این امر، غیبتی حتمی است که هر انسان ناخالص واهل باطل، در آن شک خواهد کرد. گفتم: (چرا؟ فدایت گردم!). فرمود: (به سبب امری که اجازه ى کشف آن برای شما، به ما داده نشده است). پرسیدم: (پس حکمت غیبت چیست؟). فرمود: (همان حکمتی که غیبت های سایر انبیا دارا بود. به درستی که حکمت آن، کشف نخواهد شد، مگر پس از ظهور او، همان طور که حکمت کار خضر علیه السلام برای موسی روشن نشد، مگر زمانی که از هم جدا شدند.»

 (15)

ای فرزند فضل! به درستی که این امر، از آنِ خدا است وسِرّی از اسرار خدا وغیبی از غیب های او است.

 

پی نوشت ها:

1-  ر.ک: بحث حول المهدی، شهید سیّد محمّد باقر صدر، ص 104؛ المهدی الموعود المنتظر، شیخ نجم الدین الطبسی.

2-  علل الشرایع، ج 1، ص 246.

3-  بحار الانوار، ج 51، ص 122 - 123.

4-  بحار الانوار؛ ج 51، ص 111.

5-  بحار الأنوار، ج 51، ص 112 - 113.

6-  بحار الأنوار، ج 51، ص 134.

7-  بحار الأنوار، ج 51، ص 112.

8-  علل الشرایع، ص 147.

9-  بحار الأنوار، ج 51، ص 109 - 110.

10-  بحار الأنوار، ج 51، ص 142 - 143.

11-  بحار الأنوار، ج 52، ص 90.

12-  بحار الأنوار، ج 52، ص 98.

13-  بحار الأنوار، ج 52، ص 95.

14-  بحار الأنوار، ج 51، ص 138.

15- کمال الدین، ص 481.

فرآوری: امیر رضا عرب

بخش مهدویت تبیان

 


منبع: کتاب تاریخ عصر غیبت كبرى

نویسنده: سید منذر حكیم

فاطمه زارعی بازدید : 6 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (0)

مصادیق علت اصلی غیبت كبری‌

بدون شك در پس هر حادثه‌ای در عالم خلقت‌، اسرار و عللی نهفته است‌. در این میان‌مسئله‌ی غیبت امام ‌عصر علیه السلام نیز از حوادث مهمی است كه دارای اسرار و علل مختلفی‌می‌باشد. رسول اكرم و امامان معصوم‌ علیهم ‌السّلام‌ این اسرار و علل را بهتر از هر كسی دیگری‌برای ما بیان نموده‌اند.

با بررسی روایات معصومین‌ علیهم ‌السّلام‌، می‌بینیم آن بزرگواران برای مسئله غیبت‌امام‌ عصر علیه السلام اسرار و علل گوناگونی را عنوان نموده‌اند كه از آن جمله می‌توان به این موارداشاره كرد:

ترس حضرت از دشمنان‌، ترس حضرت از كشته شدن‌(1)، باقی نماندن بیعت كافران برگردن حضرت‌(2)، اعمال ناپسند شیعیان‌(3)، امتحان مردم‌(4)، جداشدن افراد خوب از بد(5)، پیداكردن‌اعتقاد صحیح‌(6)، استحكام در دین‌(7) و برطرف شدن صفات رذیله از روح‌(8)، البته بعضی ازروایات هم علت غیبت را پنهان و پوشیده می‌دانند كه تا بعد از ظهور آن حضرت منكشف‌نخواهد شد.

 

با دقت بیشتر در علل مذكور می‌توان این علل را در دو علت كلی خلاصه كرد:

علت اول‌:  هواهای نفسانی مردم  

علت دوم‌: تربیت الهی

علت اول‌: هواهای نفسانی مردم‌

علت مذكور در واقع عامل اولیه و اصلی غیبت امام عصر علیه السلام می‌باشد، و از همان‌ ابتدای خلقت باعث شد تا شیطان بر حضرت آدم سجده نكند و جرم‌، جنایت و فساد و كشتار در زمین شیوع پیدا كند، انبیای الهی مظلوم و مطرود واقع شوند، ائمه اطهار علیهم ‌السّلام‌ خانه‌نشین‌ گردند و حقشان غصب شود و یكی پس از دیگری مظلومانه به شهادت رسند و همچنین در نهایت امام عصر علیه السلام نتوانند به ‌طور معمولی بین مردم زندگی نمایند و سرانجام موجب تحقق ‌مسئله غیبت شد. به راستی در دنیا وقتی وجود امامی كه معصوم‌، مقتدر و عالم به حقایق عالم هستی است برای منافع شخصی و خواسته‌های نفسانی و جاهلانه عده‌ّای مضر باشد آن دنیا یا جای امام معصوم است و یا جای هواهای نفسانی این عده از مردم‌.

پدر مهربان وقتی كودك خود را قدردان نعمتی نمی‌داند و یقین‌دارد كه اگر گوهری گرانبها را به دست او دهد، وی به خاطر بازی‌های بچه‌گانه و جاهلانه خود، آن‌را ضایع خواهد كرد و نهایتاً هم از دست خواهد داد، موقّتاً این گوهر را از كودك می‌گیرد تا به‌حدّی از رشد فكری برسد و ارزش این گوهر را بداند. بنابراین خدای تعالی هم نعمت حضور امام‌زمان‌ علیه‌ السّلام‌ را از مردم گرفت و ایشان را غائب فرمود لذا تربیت در واقع برای برطرف شدن‌هواهای نفسانی است‌

این عامل یعنی هواهای نفسانی مردم همچنان بر وضعیت كنونی زمین حكم فرماست و دلیل وجود آن ادامه‌ی غیبت امام ‌زمان ‌علیه ‌السّلام‌ و متحقق نشدن ظهور حضرتش می‌باشد. البته ‌غیبت كبری برای افراد صاحب بصیرت مصیبتی بسیار بزرگ است‌، آنچنان كه امام ‌صادق‌ علیه‌ السّلام‌ نیز این واقعه یعنی غیبت امام عصر علیه السلام را مصیبت می‌دانند.(9)

از سوی دیگر می‌بینیم حضرت ولی‌عصر علیه السلام در پاسخ به سۆالی كه در مورد غیبت ‌می‌شود این آیه شریفه را تلاوت می‌فرمایند: (لاتَسئَلوُا عَن‌ْ أَشیَاء ان تُبْدَ لَكُم تَسُۆْكُم‌(10)). (از چیزهایی‌سۆال نكنید كه اگر برای شما روشن گردد، بدتان بیاید و ناراحت شوید.) چرا كه اگر مستقیماً هواهای‌نفسانی را به رخ ما بكشند و آن را علت اصلی غیبت امام زمان‌ علیه ‌السّلام‌ بدانند ما بدمان می‌آید و ناراحت می‌شویم و حال آنكه حقیقت است‌.

همچنین عللی مانند ترس  حضرت از دشمنان‌، ترس حضرت از كشته شدن (و عدم تحقق‌وعده الهی‌)، باقی نماندن بیعت كافران بر گردن حضرت‌، اعمال ناپسند شیعیان‌، حب دنیا و حبریاست‌، همگی تحت عنوان (هواهای نفسانی‌) قرار می‌گیرند.

علت دوم‌: تربیت(11)

این علت در واقع انعكاس همان علت سابق است با این تفاوت كه علت قبلی از جانب مردم است و این علت از جانب خدای حكیم می‌باشد. به عبارت دیگر خواست اولیه و برنامه‌ی‌اولیه خدای تعالی‌، غیبت امام زمان‌ علیه‌السّلام‌ نبود اما هواهای نفسانی باعث شد كه خدای‌تعالی به خاطر تربیت ما مردم‌، برنامه غیبت امام عصر ارواحنافداه‌ را به عنوان برنامه تربیتی به‌ مرحله‌ی اجرا گذارد. همچنان كه پدر مهربان وقتی كودك خود را قدردان نعمتی نمی‌داند و یقین‌دارد كه اگر گوهری گرانبها را به دست او دهد، وی به خاطر بازی‌های بچه‌گانه و جاهلانه خود، آن ‌را ضایع خواهد كرد و نهایتاً هم از دست خواهد داد، موقّتاً این گوهر را از كودك می‌گیرد تا به‌ حدّی از رشد فكری برسد و ارزش این گوهر را بداند. بنابراین خدای تعالی هم نعمت حضور امام‌ زمان‌ علیه‌ السّلام‌ را از مردم گرفت و ایشان را غائب فرمود لذا تربیت در واقع برای برطرف شدن ‌هواهای نفسانی است‌.

عللی همچون صبر، ایمان به غیب‌، استحكام در دین و ایمان‌، تمسك به دین‌، ایجاد محبت نسبت به اهل بیت‌ علیهم‌ السّلام‌ و بغض نسبت به دشمنانشان در دل‌، جدا شدن افراد خوب از بد پیدا كردن اعتقاد صحیح و رفع صفات رذیله‌، همگی تحت همین عنوان تربیت قرارمی‌گیرند. لذا برای افرادی كه خود را تحت تربیت قرار می‌دهند، فواید ارزشمندی در نظر گرفته ‌شده است آنچنان كه امام سجاد صلوات‌الله‌علیه می‌فرمایند: افرادی كه در زمان غیبت كبری خود رابسازند بهترین افراد همه زمان‌ها می‌باشند.(12)

انتظار

*غیبت خواست خدا است اما خدا آن را دوست ندارد*

تفاوت محبوبیّت چیزی نزد خداوند با تعلق خواست خداوند به آن چیز لازم به تذكر است كه درست است علت دوم غیبت، یعنی تربیت از جانب خدای تعالی‌است و نوعی مصلحت شمرده می‌شود اما این بدان معنا نیست كه بگوییم آنچه باعث این تصمیم ‌و این مصلحت الهی شده است ـ یعنی علت اول كه هواهای نفسانی بود ـ خوب و مورد پسندخدای تعالی بوده است‌. غیبت امام زمان‌ علیه السلام خواست خداست اما محبوب خدا نیست‌، خدای تعالی هرگز غیبت را دوست نداشته و دوست ندارد اما به خاطر غفلت‌ها و هواهای ‌نفسانی مردم آن را خواسته است‌. زیرا بین خواست خدا و آنچه خدا دوست دارد فرق است و این‌طور نیست كه هر چه خدا خواسته باشد و مشیتش بر آن تعلق گرفته باشد، آن را دوست هم داشته‌باشد. چه بسا اموری كه خدا آنها را دوست ندارد اما ـ روی مصالحی ـ خواست و مشیتش به آن‌تعلق گرفته است‌. همچنانكه در باره حضرت سیدالشهداء علیه ‌السّلام‌ آمده است‌:

ان‌ّ اللّه شاء أن یراك‌َ قتیل(13) تحقیقاً خدای تعالی می‌خواهد كه تو را كشته ببیند.

تفاوت محبوبیّت چیزی نزد خداوند با تعلق خواست خداوند به آن چیز لازم به تذكر است كه درست است علت دوم غیبت، یعنی تربیت از جانب خدای تعالی‌است و نوعی مصلحت شمرده می‌شود اما این بدان معنا نیست كه بگوییم آنچه باعث این تصمیم‌و این مصلحت الهی شده است ـ یعنی علت اول كه هواهای نفسانی بود ـ خوب و مورد پسندخدای تعالی بوده است‌. غیبت امام زمان‌ علیه السلام خواست خداست اما محبوب خدا نیست‌

اما آیا این به این معناست كه خدا دوست دارد تو را كشته ببیند؟! مسلّماً هرگز. در غیر این صورت ‌باید قاتلین سیدالشهداء را تمجید كرد زیرا آنها امر مستحبی را انجام داده‌اند!! بنابراین خواست‌ خدا(شاء) با آنچه خدا دوست دارد (یُحب‌ُّ) دو امر جدا و متفاوت می‌باشد.

 

اسرار پنهانی

بنابراین علت اصلی غیبت امام عصر علیه السلام هواهای نفسانی و غفلت مردم نسبت به آن‌ حضرت می‌باشد و در مرحله‌ی بعدی تربیت و رشد معنوی است‌.

البته علل دیگری نیز برای مسئله غیبت ممكن است وجود داشته باشد كه بعد از ظهور حضرت ولی‌ عصر علیه السلام روشن می‌گردد.

چنانچه امام صادق صلوات‌الله‌ علیه می‌فرمایند:

تحقیقاً برای صاحب این امر غیبتی است كه چاره‌ای از آن نیست هر باطلی در آن به شك ‌می‌افتد. راوی عرض می‌كند: فدایت شوم‌. چرا؟

حضرت می‌فرمایند: به خاطر مسئله‌ای كه به ما اذن داده نشده آن را برای شما آشكار كنیم‌.

راوی عرض می‌كند: پس چه حكمتی در غیبت آن حضرت می‌باشد؟

حضرت می‌فرمایند: حكمتی كه در غیبت آن حضرت می‌باشد همان حكمتی است كه در غیبت‌های حجت‌های خدای تعالی در گذشته بود. حكمت غیبت آن حضرت هم آشكار نمی‌گردد مگر بعد از ظهور ایشان‌.(14)

 

پی نوشت ها:

1-      بحارالانوار، ج 52، ص 90.

2-     بحارالانوار، ج 52، ص 96.

3-      بحارالانوار، ج 53، ص 321.

4-      بحارالانوار، ج 52، ص 13.

5-      بحارالانوار، ج 52، صص 111 و 112.

6-      كمال‌الدین و تمام‌النعمة‌، دارالكتب الاسلامیه‌، قم 1395 ه¨.ق‌، ج 1، ص 302.

7-      بحارالانوار، ج 51، ص 145.

8-      بحارالانوار، ج 52، ص 113.

9-     بحارالانوار، ج 51، ص 219.

10-  بحارالانوار، ج 78، 380.

11-  بحارالانوار، ج 2، ص 6، ح 11 و 12.

12-  كمال‌الدین و تمام‌النعمة‌، مۆسسه نشر اسلامی‌، قم 1416 ه¨.ق‌، ص 320، س 9.

13-  بحارالانوار،ج 44، ص 364.

14-  بحارالانوار،ج 52، ص 91.

بخش مهدویت تبیان

 

 


منبع:سایت  m-mahdi/

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 173