loading...
منتظران ظهور
فاطمه زارعی بازدید : 4 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (0)

یکی از قدیمیترین دروغ‌ها و افترا‌هایی که مخالفین و معاندین اهل بیت از دیرباز در کتابهای خود می آورند این است که شیعیان معتقدند سرداب محل ظهور امام زمان علیه السلام است. این یکی از سخنان بی‌اساسی که اهل سنّت، شیعه را به آن متهم می‌کنند!!


 

امام زمان (عج)

آیا سرداب محل ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است؟

یکی از قدیمیترین دروغ‌ها و افترا‌هایی که مخالفین و معاندین اهل بیت از دیرباز در کتابهای خود می آورند این است که شیعیان معتقداند سرداب محل ظهور امام زمان علیه السلام است.این یکی از سخنان بی‌اساسی که اهل سنّت، شیعه را به آن متهم می‌کنند!!!

 

رفع اتهام:

با این که در هیچ یک از احادیث شیعه و هیچ متنی از متون شیعی، حتی متون غیر معتبر مانند هدایة حضینی که یکی از متون غیر معتبر شیعی است، جریان سرداب نیامده است و روایتی که در الخرائج و الجرایح راوندی آمده مبتلا به اشکالات متعددی است دیدیم که حتی در این کتاب هم ادعای اهل سنت دیده نمیشود پس پى خواهیم برد که این نسبت کذب و دروغ است.  افزون بر این، روایات ما با تأکید و به صراحت می‌گویند: ظهور حضرت، از مکّه معظمه و از کنار رکن حجرالأسود خواهد بود که به بعضی از این روایات اشاره خواهد شد. با این حال جای هیچ‌گونه اتهامی بر ضدّ شیعه مبنی بر این‌که امام زمان (علیه السلام) از سرداب ظهور خواهد کرد، باقی نمی‌ماند. اینک روایاتی که به ظهور حضرت از مکّه و رکن حجرالأسود صراحت دارند:

1- از امام محمدباقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: حضرت مهدی شب هنگام در مکه ظاهر می‌گردد و پرچم و پیراهن و شمشیر و دیگر نشانه‌ها و نور و بیان را با خود همراه دارد. نماز عشا را که به جا آورد با رساترین صدای دلنوازش اعلان می‌دارد: مردم! در پیشگاه پروردگارتان خدای را به یاد شما می‌آورم که او حجّت خویش را بر شما تمام گرداند و پیامبران را برانگیخت و کتاب آسمانی فرو فرستاد و به شما فرمان داد چیزی را با خدا شریک قرار ندهید و همواره در مسیر اطاعت وی و اطاعت فرستاده او قرار داشته باشید و ارزش‌هایی را که قرآن زنده ساخته، زنده نگاهدارید و بدعت‌هایی را که میرانده، بخشکانید و مدد کار حق و هدایت و در مسیر تقوی کمک کار باشید، زیرا دنیا در آستانه نابودی قرار دارد و آهنگ وداع سر داده است.

امام باقر علیه السلام: به خدا سوگند گویی میبینم او را که پشت خود را به حجرالاسود تکیه داده میگوید :ای مردم ما از همه مردمان یاری میخواهیم علیه کسانی که به ما ستم کردند وحق ما را غصب نمودند ...

من شما را به اطاعت از خدا و فرستاده‌اش و عمل به کتاب او و نابود سازی باطل و زنده ساختن سنّت وی فرا می‌خوانم. حضرت مهدی در جمع سیصدوسیزده تن از یاران خود به تعداد رزمجویان بَدْر بدون اطلاع قبلی چونان ابرهای پراکنده پاییزی از راه خواهد رسید. این عدّه، پارسایان شب و شیران هستند خداوند سرزمین حجاز را به دست با کفایت مهدی می‌گشاید و او زندانیان بنی‌هاشم را آزاد می‌سازد و حاملان پرچم‌های سیاه در کوفه فرود خواهند آمد و هیئتی را برای بیعت با حضرت مهدی(عج)  نزد وی اعزام می‌دارند. مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لشکریان خود را به جای جای گیتی گسیل می‌دارد و ستم پیشگان را از میان برمی‌دارد و شهرها به تصرف او درمی‌آیند و خداوند به دست مبارک او، قسطنطنیه را آزاد خواهد ساخت»

این روایت به صراحت بیان می‌کند که ظهور حضرت حجّت از مکّه معظمه خواهد بود و هیچ گونه اشاره‌ای به سرداب سامراء وجود ندارد.

2- امام محمد باقر (علیه السلام) همچنین فرموده اند :« به خدا سوگند گویی میبینم او را که پشت خود را به حجرالاسود تکیه داده میگوید :ای مردم ما از همه مردمان یاری میخواهیم علیه کسانی که به ما ستم کردند وحق ما را غصب نمودند ...»(1)

3- امام محمد باقر(علیه السلام) فرموده اند: « پشتش را به حجرالاسود تکیه می دهد و پرچم همیشه پیروز را به اهتزاز در می آورد »(2)

امام زمان (عج)

4- حذیفه در ضمن حدیثی طولانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود

:«بعد از خروج سفیانی و اعمال فجوری که مرتکب می‌شود، منادی از آسمان ندا می‌دهد که خداوند زمان جباران و ستمکاران را به سر آورده و صاحب امر شما در این هنگام بهترین امت محمد (صلی الله علیه وآله)، یعنی حضرت مهدی (عج) ‌است، پس در مکه به او ملحق شوید». (3)

5- فضل بن شاذان به سند خود از امام صادق (علیه السلام) و او از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حدیثى طولانى نقل کرده که فرمود: «...او نهمین از فرزندان توست اى حسین! که بین رکن و مقام ظهور خواهد کرد...». (4)

6- شیخ صدوق؛ نیز به سند خود از امام صادق (علیه السلام) نقل مى‏کند که فرمود: «قائم از ما کسى است که به رعب و ترس یارى شده و به نصرت، تأیید مى‏شود... در آن هنگام است خروج قائم ما. پس هنگامى که خروج کند بر کعبه تکیه زند، در آن هنگام سیصد وسیزده نفر دور او جمع مى‏شوند...».( 5)

7- بُکیر بن اعین می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: چرا خداوند حجرالاسود را در رکنی که اکنون قرار دارد نهاده و در جای دیگر قرار نداده است؟ چرا حجر بوسیده می‌شود؟ و چرا از بهشت بیرون آورده شد؟ و چرا خداوند عهد و میثاق بندگان و میثاق خویش را در حجرالاسود به ودیعه نهاده و در جای دیگر قرار نداد؟ سبب این کارها چیست؟

اماما! فدایت گردم مرا از راز و اسرار این امور آگاه ساز که در این زمینه اندیشه‌ام سخت در شگفت است.

راوی می‌گوید: امام (علیه السلام) فرمود: مساله‌ای را پرسیدی که در آن دچار ابهام شده‌ای و علل و اسباب آن را جویا گشته‌ای، اینک پاسخ آن را به دقت دریاب. دلت را کاملاً مهیا ساز و نیک گوش بسپار که به خواست خدا تو را از راز این مسائل آگاه خواهم ساخت.

امام باقر علیه السلام:

چون حضرت قائم (عج)‌در مکه قیام کند و آهنگ کوفه کند، منادی فریاد کشد که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی که یک بار شتر وزن دارد، با آن حضرت است، در هر منزلی که فرود آیند، چشمه آبی از آن بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند

خدای تبارک و تعالی که حجرالاسود را در این محل قرار داد در آغاز گوهری در بهشت بود که برای حضرت آدم (علیه السلام) از بهشت خارج گردید و برای میثاق، در این رکن نهاده شد و آن‌گاه خداوند از نسل و دودمان بنی آدم در آن مکان، عهد و پیمان گرفت و در آن مکان، حجرالاسود برایشان پدیدار گشت و از همان مکان آن پرنده بر حضرت قائم فرود خواهد آمد و نخستین کسی که با وی بیعت نماید همان پرنده است. به خدا سوگند! آن پرنده همان جبرئیل (علیه السلام) است. قائم به هنگام ظهور به همان مکان تکیه خواهد زد و آن جایگاه، حجّت و دلیل بر وجود قائم است. حجرالاسود بر کسانی که در آن مکان حضور یابند و عهد و میثاقی را که خدای عزّوجل از بندگان گرفته نزد حجر ادا نمایند، شاهد و گواه خواهد بود.»(6)

 8 –امام باقر (علیه السّلام)  فرمود: چون حضرت قائم (عج) ‌در مکه قیام کند و آهنگ کوفه کند، منادی فریاد کشد که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی که یک بار شتر وزن دارد، با آن حضرت است، در هر منزلی که فرود آیند، چشمه آبی از آن بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند (7)

و روایات فراوان دیگر بعلاوه روایاتی که محل اولیه بیعت قبل از قیام را مسجدالحرام و بین رکن و مقام بیان می دارد.(8) در تمامی این روایت تصریح شده که ظهور حضرت، از کنار رکن حجرالأسود در مکّه معظمه خواهد بود. با توجه به این روایات مشخص می‌شود سخن بعضی از علمای اهل سنّت که می‌گویند: شیعه قائل است امام زمان (علیه السلام) از سرداب ظهور می‌کند. اتهامی بیش نیست و شاید ناشی از ناآگاهی از کتابهای شیعه باشد.


پی نوشت ها:

1- غیبت نعمانی ص 150 الزام الناصب ص 176و226بشارةالاسلام ص 102و227الامام المهدی ص225 بحارالانوار ج 52 ص 223و238و315و341و406

2- بشارة الاسلام ص 206 و199 والزام الناصب ص 189

3- عقدالدرر، باب 2، حدیث 42، (به نقل از المهدی الموعود المنتظر ....ص17.

4- ج 3، ص 23، ح 578

5- کمال الدین، ص 331، ح 16 ؛ اعلام الورى، ج 2، ص 292

6- رجوع شود به بحارالانوار ج 52ص 279و285وج 53ص 8والزام الناصب ص 23وبشارة الاسلام ص 259و227و269

7- اصول کافی،ج 1، ص336.

8- بحارالانوار، ج 52، ص306، ح78- ص304 ح73- ص294 ح42-ص290 ح30- ص334ح64

فاطمه زارعی بازدید : 4 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (0)

شرايط زمان تولد امام زمان (عليه السلام) شرايط عادي نبود، زيرا طبق روايات منقول از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) مهدي آل محمد (عليه السلام)ـ آن كه ستمگران را نابود و زمين را پر از عدل و داد مي كند ـ فرزند امام حسن عسكري (عليه السلام) است. از اين رو دستگاه خلافت عباسي امام حسن عسكري (عليه السلام) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندي از ايشان به دنيا آيد، او را بكشد، همان گونه كه فرعون، در كمين بود تا اگر حضرت موسي (عليه السلام) به دنيا آيد، او را به قتل برساند. در اين شرايط خفقان و غير عادي، حضرت مهدي (عليه السلام) مخفيانه به دنيا آمدند.

جريان تولد حضرت را حكيمه خاتون، دختر امام جواد (عليه السلام) و عمه ي امام حسن عسكري (عليه السلام) اين گونه بازگو كرده است: «ابو محمد امام حسن عسكري (عليه السلام)شخصي را دنبال من فرستاد كه امشب ـ شب نيمه ي شعبان ـ براي افطار نزد ما بيا، زيرا خداوند امشب حجتش را آشكار مي كند. پرسيدم اين مولود از چه كسي است؟ حضرت فرمود: از نرجس خاتون. عرض كردم: من در نرجس خاتون آثار بارداري نمي بينم حضرت فرمود: موضوع همين است كه گفتم.

من در حالي كه نشسته بودم، نرجس آمد و كفش مرا از پايم بيرون آورد و فرمود: بانوي من حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوي من و خانواده ام هستي. او از سخن من تعجب كرد و ناراحت شد و فرمود: اين چه سخني است؟ گفتم: خداوند در اين شب به تو فرزندي عطا مي كند كه سرور و آقاي دنيا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از اين سخن من خجالت كشيد.

بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم. چون پاسي از نيمه ي شب گذشت، برخاستم و نماز شب را به جا آوردم، بعداز تعقيب نماز به خواب رفتم و دوباره بيدار شدم. در اين هنگام، نرجس نيز بيدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بيرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم; ديدم فجر اول طلوع كرده و نرجس در خواب است. در اين حال، به ذهنم خطور كرد كه چرا حجت خدا آشكار نشد؟! نزديك بود شكي در دلم ايجاد شود كه ناگهان حضرت امام حسن عسكري (عليه السلام) از اتاق مجاور صدا زدند: اي عمه! شتاب مكن كه موعود نزديك است. من مشغول خواندن سوره «الم سجده» و «يس» شدم. در اين هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتي از خواب بيدار شد. من او را به سينه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاري كردم. امام حسن عسكري (عليه السلام) فرمود: سوره ي قدر را برايش بخوان. آن سوره را خواندم و از نرجس پرسيدم: حالت چطور است؟ گفت: آنچه مولايت فرموده بود ظاهر شد. من دوباره سوره ي قدر را خواندم. كودك نيز در شكم مادر، همراه من سوره ي قدر را خواند كه من ترسيدم. در اين هنگام پرده ي نوري ميان من و او كشيده شد، ناگاه متوجه شدم كودك ولادت يافته است. چون جامه را از روي نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذكر خدا بود. هنگامي كه او را برگرفتم، ديدم پاك و پاكيزه است. در اين موقع حضرت امام حسن عسكري (عليه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بياور. وقتي نوزاد را نزد حضرت بردم، وي را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم كودك دست كشيد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو! پس آن طفل گفت:

« اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله »
 
پس از آن به امامت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ساير امامان معصوم (عليهم السلام) شهادت داد و چون به نام خود رسيد فرمود:
«
اللهم انجزلي وعدي و اتمم لي امري و ثبت و طأتي واملاء الارض بي عدلا و قسطاً »
 
« پروردگارا! وعده ي مرا قطعي گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمين را به وسيله ي من از عدل و داد پر كن.»

در روايت ديگري آمده است: چون حضرت مهدي (عليه السلام) متولّد شد، نوري از او ساطع گرديد كه به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفيد را ديدم كه از آسمان به زير مي آمدند و بال هاي خود را بر سر و روي و بدن آن حضرت مي ماليدند و پرواز مي كردند. پس امام حسن عسكري (عليه السلام) مرا آواز داد كه اي عمه! فرزند را برگير و نزد من بياور، چون برگرفتم، او را ختنه كرده و ناف بريده و پاك و پاكيزه يافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود:

«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً»

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 161